باز هم تصاد�!!!!
پريروز تو رسالت داشتم ميرÙ�تم ØŒ توي يه خيابون يه طرÙ�Ù‡ ØŒ من سمت Ú†Ù¾ خودمو نگاه كردم Ùˆ ديدم كه ماشيني نمياد ØŒ براي همين رÙ�تم وسط خيابون ØŒ چون خيابون يه طرÙ�Ù‡ بود ØŒ من ديگه به سمت راستم نگاه نكردم Ùˆ همش ØÙˆØ§Ø³Ù… به ماشينهاي سمت چپي بود ( البته چراغ عابر پياده سبز بود Ùˆ من مثل هميشه داشتم از روي خط كشي عابر پياده رد ميشدم ) توي همين Ù„ØØ¸Ø§Øª يهو صداي بــــــــــوق يه موتوري رو شنيدم كه از سمت راست ميومد Ùˆ داد ميزد برو كنار ØŒ از اونجا كه هم ØÙ‚ تقدم با من بود Ùˆ هم آقاي موتوري داشتن ورود ممنوع ميومدن ØŒ من اصلا به طرÙ� توجه نكردم Ùˆ به راه خودم ادامه دادم ØŒ موتوريه هم كم نگذاشت Ùˆ صاÙ� اومد طرÙ� من ØŒ خلاصه با كلي اين ور اون ور كردن ØŒ بازم نتونست خودشو كنترل كنه Ùˆ آخر سر هم آينه موتور به صورت من خورد Ùˆ باعث شد عينك خوشگل Ø¢Ù�تابيم بشكنه كه البته اگر نبود عينك شايد كور ميشدم ØŒ خلاصه من عينك رو از روي زمين برداشتم Ùˆ توي همين ØØ§Ù„ ملت هميشه در صØÙ†Ù‡ !!! هم جمع شدن Ùˆ منتظر بودن كه من شروع به دعوا Ùˆ زد Ùˆ خورد با يارو كنم ØŒ غاÙ�Ù„ از اينكه نميدونستن با كسي طرÙ�Ù† كه از اين كارا Ùˆ رÙ�تارا بيزاره Ùˆ نميخواد مثل اين ايرانيهاي اينطوري باشه ØŒ خلاصه من خيلي با خنده Ùˆ آرامش برگشتم ميگم آقا اينجا يه طرÙ�س نبايد شما بياين ØŒ الان اگر ميزدين به من ميدونيد بيچاره ميشدين؟؟؟ يارو برگشت Ú¯Ù�ت من دوست دارم خلاÙ� بيام!!!! من گقتم آقاي عزيز خدا رو شكر كن چيزي نشد!!! Ùˆ گر نه الان خيلي پشيمون ميشدين ØŒ بازم طرÙ� از رو نرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت تو كه كوري چرا مياي توي خيابون ØŒ در اينجا با دخالت عوامل غير خودي !!! كه به ØÙ…ايت من وارد ماجرا شده بودن يارو يه ذره به خودش اومد ( ØØ§Ù„ا كلي هم دارن منو اون وسط ØªØØ±ÙŠÙƒ به دعوا كردن Ùˆ Ù�ØØ´ دادن مي كنن ) اما من برگشتم Ú¯Ù�تم “ ايشالا به يكي بزني Ùˆ ØØ³Ø§Ø¨ÙŠ ØªÙˆÙŠ درد سر بيÙ�تي كه ديگه Ù�راموش نكني بي Ù�رهنگي Ùˆ واقعا هم براي تو Ùˆ دوربري هات متاسÙ�Ù…!!!! واقعا كه!!!!!!!!!!!!!!
بعدم به راه خودم ادامه دادم Ùˆ اصلا به Ù�ريادهاي طرÙ� كه داد ميزد ببخشيد ØŒ آقا تو رو خدا ØÙ„ال كن Ùˆ وايسا پول عينكتو بدم Ùˆ نيز Ù�رياداي ملت كه ميگÙ�تن بي Ù�رهنگ خودتي غربزده Ùˆ ..... توجه نكردم Ùˆ به راهم ادامه دادم Ùˆ Ù�قط توي دلم به اين وضع مردم ميخنديدم Ùˆ باز ياد مونيخ اÙ�تادم!!! Ù�كر نكنم هيچ وقت مثل اونا درست شن اينا ! هيچ وقت !!! چون الان جاي پيشرÙ�ت ØŒ در ØØ§Ù„ پسرÙ�ت هستن!!!! ميخواستم اين ØØ±Ù�ارو همون پريروز بزنم اما ديدم چون خيلي Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª بودم از دست اينا Ú¯Ù�تم بذارم آروم شم بعد ØŒ چون در غير اينصورت هر Ú†ÙŠ ميتونستم به اين مردم نسبت ميدادم Ùˆ .... Ú†Ù‡ كنم ! عصباني نشدن من هم از عادتهاي بد زندگي توي خارج Ùˆ بخصوص آلمانه ØŒ مثل بقيه عادتام مثل قانونمداري ØŒ Ø§ØØªØ±Ø§Ù… به همه ØŒ دوست داشتن همه ØŒ مهربون بودن ØŒ آدم بودن Ùˆ ............!!!!!
پريروز تو رسالت داشتم ميرÙ�تم ØŒ توي يه خيابون يه طرÙ�Ù‡ ØŒ من سمت Ú†Ù¾ خودمو نگاه كردم Ùˆ ديدم كه ماشيني نمياد ØŒ براي همين رÙ�تم وسط خيابون ØŒ چون خيابون يه طرÙ�Ù‡ بود ØŒ من ديگه به سمت راستم نگاه نكردم Ùˆ همش ØÙˆØ§Ø³Ù… به ماشينهاي سمت چپي بود ( البته چراغ عابر پياده سبز بود Ùˆ من مثل هميشه داشتم از روي خط كشي عابر پياده رد ميشدم ) توي همين Ù„ØØ¸Ø§Øª يهو صداي بــــــــــوق يه موتوري رو شنيدم كه از سمت راست ميومد Ùˆ داد ميزد برو كنار ØŒ از اونجا كه هم ØÙ‚ تقدم با من بود Ùˆ هم آقاي موتوري داشتن ورود ممنوع ميومدن ØŒ من اصلا به طرÙ� توجه نكردم Ùˆ به راه خودم ادامه دادم ØŒ موتوريه هم كم نگذاشت Ùˆ صاÙ� اومد طرÙ� من ØŒ خلاصه با كلي اين ور اون ور كردن ØŒ بازم نتونست خودشو كنترل كنه Ùˆ آخر سر هم آينه موتور به صورت من خورد Ùˆ باعث شد عينك خوشگل Ø¢Ù�تابيم بشكنه كه البته اگر نبود عينك شايد كور ميشدم ØŒ خلاصه من عينك رو از روي زمين برداشتم Ùˆ توي همين ØØ§Ù„ ملت هميشه در صØÙ†Ù‡ !!! هم جمع شدن Ùˆ منتظر بودن كه من شروع به دعوا Ùˆ زد Ùˆ خورد با يارو كنم ØŒ غاÙ�Ù„ از اينكه نميدونستن با كسي طرÙ�Ù† كه از اين كارا Ùˆ رÙ�تارا بيزاره Ùˆ نميخواد مثل اين ايرانيهاي اينطوري باشه ØŒ خلاصه من خيلي با خنده Ùˆ آرامش برگشتم ميگم آقا اينجا يه طرÙ�س نبايد شما بياين ØŒ الان اگر ميزدين به من ميدونيد بيچاره ميشدين؟؟؟ يارو برگشت Ú¯Ù�ت من دوست دارم خلاÙ� بيام!!!! من گقتم آقاي عزيز خدا رو شكر كن چيزي نشد!!! Ùˆ گر نه الان خيلي پشيمون ميشدين ØŒ بازم طرÙ� از رو نرÙ�ت Ùˆ Ú¯Ù�ت تو كه كوري چرا مياي توي خيابون ØŒ در اينجا با دخالت عوامل غير خودي !!! كه به ØÙ…ايت من وارد ماجرا شده بودن يارو يه ذره به خودش اومد ( ØØ§Ù„ا كلي هم دارن منو اون وسط ØªØØ±ÙŠÙƒ به دعوا كردن Ùˆ Ù�ØØ´ دادن مي كنن ) اما من برگشتم Ú¯Ù�تم “ ايشالا به يكي بزني Ùˆ ØØ³Ø§Ø¨ÙŠ ØªÙˆÙŠ درد سر بيÙ�تي كه ديگه Ù�راموش نكني بي Ù�رهنگي Ùˆ واقعا هم براي تو Ùˆ دوربري هات متاسÙ�Ù…!!!! واقعا كه!!!!!!!!!!!!!!
بعدم به راه خودم ادامه دادم Ùˆ اصلا به Ù�ريادهاي طرÙ� كه داد ميزد ببخشيد ØŒ آقا تو رو خدا ØÙ„ال كن Ùˆ وايسا پول عينكتو بدم Ùˆ نيز Ù�رياداي ملت كه ميگÙ�تن بي Ù�رهنگ خودتي غربزده Ùˆ ..... توجه نكردم Ùˆ به راهم ادامه دادم Ùˆ Ù�قط توي دلم به اين وضع مردم ميخنديدم Ùˆ باز ياد مونيخ اÙ�تادم!!! Ù�كر نكنم هيچ وقت مثل اونا درست شن اينا ! هيچ وقت !!! چون الان جاي پيشرÙ�ت ØŒ در ØØ§Ù„ پسرÙ�ت هستن!!!! ميخواستم اين ØØ±Ù�ارو همون پريروز بزنم اما ديدم چون خيلي Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª بودم از دست اينا Ú¯Ù�تم بذارم آروم شم بعد ØŒ چون در غير اينصورت هر Ú†ÙŠ ميتونستم به اين مردم نسبت ميدادم Ùˆ .... Ú†Ù‡ كنم ! عصباني نشدن من هم از عادتهاي بد زندگي توي خارج Ùˆ بخصوص آلمانه ØŒ مثل بقيه عادتام مثل قانونمداري ØŒ Ø§ØØªØ±Ø§Ù… به همه ØŒ دوست داشتن همه ØŒ مهربون بودن ØŒ آدم بودن Ùˆ ............!!!!!