Friday, May 17, 2002

يك درخواست و يك نكته .....


اگر كسي ميتونه به من بگه از كجا ميشه آهنگهاي خالي خواننده هاي غير ايراني ( يعني آهنگهايي كه صداي خواننده اش روش نيست ) رو Download كنم ، لط� كنه به من بگه ، خيلي ممنونــــــــــــــم ازش!


راسي من سياسي نيسم ، آخه يه سري سر مطلب “ خاتمي و هاشمي شاهرودي ( عراقي !!! ) � E-mail زدن �رمودن كه نظرات سياسي من هم باحاله و گ�نت به سياست رو بيارم ، نميدونن كه من از سياست متن�رم !!!!!

Thursday, May 09, 2002

خاتمي و هاشمي شاهرودي ( عراقي!!! )


توي گويا خوندم كه توي جلسه شوراي امنيت ملي !!! ، خاتمي با هاشمي عراقي! دعوا كرده و حسابي باهاش تند حر� زده سر قضيه توقي� روزنامه هاي ايران و بنيان و داد و بيداد راه انداخته و جالب اينكه شاهرودي هم از ماجراي توقي� روزنامه ها اظهار بي اطلاعي كرده ، در اين ماجرا دو نكته هست :


1 - اگر آقاي هاشمي شاهرودي واقعا از اين ماجرا بي اطلاع بودن و خبر نداشتن كه زير دستاش روزنامه دولتي ايران و نيز روزنامه بنيان رو بستن ، واي به حال مملكتي كه رئيس قوه قضاييه اش كه شخص 4 مملكت حساب ميشه ، از كارايي كه زير دستاش ميكنن خبر نداره و اينقدر ... هست كه حاليش نيس دارن پايين دستيهاش چي كار مي كنن!


2 - اگر آقاي هاشمي عراقي از اين ماجرا اطلاع داشته اما توي اين جلسه اظهار بي اطلاعي كرده ( در حقيقت دروغ گ�ته ) ، واي به حال مملكتي كه رئيس قوه قضاييه اش به شخص دوم!!! مملكت كه 21 ميليون رأي مردم باهاشه و همكاراي اون دروغ ميگه!!!!!


ايشالا كه خبر گويا درست نباشه وگرنه ......

Wednesday, May 08, 2002

ايـــران و ... !!!


يكي به من E-mail زده و هر چي �حش در عالم امكان بوده رو به من داده و من رو مصداق يه ضد ايراني حسابي دونسته ، اما يادش ر�ته دليل حر�اشو بگه ، منم دليلشو نميدونم ، اگر شما ميدونيد بگين ، من كه هر چي �كر كردم خودمو ضد ايرانيها بدونم نتونستم!!! من نميدونم اين كه بگي بابا ايرانيها آدم باشين! مثل آدم با هم ر�تار كنيد ، با هم مهربون باشين ، اينقدر بدبين نباشين ، اينقدر با هم دعوا نكنين و به به پروپاي هم نپيچين ، اينقدر بي �رهنگ نباشين و .... كجاش ضد ايراني بودن من رو ميرسونه ( كسايي كه حر�اي من رودر اين موارد نخوندن ميتونن با مراجعه به آرشيو وبلاگ اونارو بخونن ) ، آخه يكي نيس بگه اگه من ضد ايراني هستم ، چرا اينقدر بهشون گير ميدم و ازشون انتقاد ميكنم ، آخه اگر ايرانيها برام مهم نبودن كه من اين همه نكات من�ي اونارو گوشزد نميكردم ، اگر ضد ايراني بودم كه اينقدر از اين مسائل �رهنگي ناراحت نميشدم ، اگر ضد ايراني بودم كه عوض ناراحتي ، خوشحال ميشدم و كي� مي كردم و عوض اينكه انتقاد كنم ، بيشتر سعي ميكردم اينطوري شن ايرانيها كه بيشتر كي� و حال كنم ، من از كسي كه برام E-mail زده ( به خودشم گ�تم ) تشكر ميكنم و به نظر ايشون هم احترام ميذارم ، اما ازش ميخوام دليلشم بگه كه اگر اشكال از منه ، اون رو اصلاح كنم . بازم ميگم من ايران رو دوست دارم ، هر چي باشه سرزمين آباء و اجدادي منه ، هر جاي دنيا هم برم دلم براش تنگ ميشه اما الان طوريه كه نميشه اينجا موند ، براي همينم من از ايران دارم ميرم ( ايشالا ! ) كه اين عشق به وطن در من زنده بمونه ، دوست دارم مثل چند سال پيش كه توي مونيخ دلم براي ايران تنگ ميشد ، بازم اين احساس در من باشه و از بين نره ، ميخوام وقتي ياد ايران مي�تم شاد شم و از داشتن كشوري به اين زيبايي از لحاظ طبيعي و باستاني خوشحال باشم با اينكه وقتي ياد �رهنگ �علي مردمش مي�تم ، حالم ازش به هم ميخوره ، من ايران رو دوست دارم و براي اين دوست داشتنش از ايران ميرم تا اين دوستي براي هميشه بمونه و با موندن توي اينجا به تن�ر تبديل نشه!!! ( ايشالا !!! )
سيب زمــيــنـــي


دلم براي سيب زميني تنگ شده ،خيلي وقته كه ر�ته و برنگشته ، خودش گ�ت زود مياد اما هنوز نيومده ، اگر بشه ميخوام امشب بهش تل�ن بزنم ، آخه توي دانشگاه هم كم پيدا شده!!! ايشالا زودتر بياد و با حر�اي قشنگش ما رو خوشحال كنه!

Tuesday, May 07, 2002

جام جهانــــــــــي!!!!!


چند وقت ديگه جام جهاني شروع ميشه و داغ دل ما ايرانيها تازه !!! چقدر جاي تيم ملي ايران خاليه ! حالم از اين عربستان بهم ميخوره كه ميره جام جهاني ما نميريم يعني نميذارن بريم! ايشالا جام جهاني بعد كه توي آلمانم هست , باشن ايرانيها كه ما هم اونجا پذيراييشون كنيم!

Friday, May 03, 2002

باز هم تصاد�!!!!


پريروز تو رسالت داشتم مير�تم ، توي يه خيابون يه طر�ه ، من سمت چپ خودمو نگاه كردم و ديدم كه ماشيني نمياد ، براي همين ر�تم وسط خيابون ، چون خيابون يه طر�ه بود ، من ديگه به سمت راستم نگاه نكردم و همش حواسم به ماشينهاي سمت چپي بود ( البته چراغ عابر پياده سبز بود و من مثل هميشه داشتم از روي خط كشي عابر پياده رد ميشدم ) توي همين لحظات يهو صداي بــــــــــوق يه موتوري رو شنيدم كه از سمت راست ميومد و داد ميزد برو كنار ، از اونجا كه هم حق تقدم با من بود و هم آقاي موتوري داشتن ورود ممنوع ميومدن ، من اصلا به طر� توجه نكردم و به راه خودم ادامه دادم ، موتوريه هم كم نگذاشت و صا� اومد طر� من ، خلاصه با كلي اين ور اون ور كردن ، بازم نتونست خودشو كنترل كنه و آخر سر هم آينه موتور به صورت من خورد و باعث شد عينك خوشگل آ�تابيم بشكنه كه البته اگر نبود عينك شايد كور ميشدم ، خلاصه من عينك رو از روي زمين برداشتم و توي همين حال ملت هميشه در صحنه !!! هم جمع شدن و منتظر بودن كه من شروع به دعوا و زد و خورد با يارو كنم ، غا�ل از اينكه نميدونستن با كسي طر�ن كه از اين كارا و ر�تارا بيزاره و نميخواد مثل اين ايرانيهاي اينطوري باشه ، خلاصه من خيلي با خنده و آرامش برگشتم ميگم آقا اينجا يه طر�س نبايد شما بياين ، الان اگر ميزدين به من ميدونيد بيچاره ميشدين؟؟؟ يارو برگشت گ�ت من دوست دارم خلا� بيام!!!! من گقتم آقاي عزيز خدا رو شكر كن چيزي نشد!!! و گر نه الان خيلي پشيمون ميشدين ، بازم طر� از رو نر�ت و گ�ت تو كه كوري چرا مياي توي خيابون ، در اينجا با دخالت عوامل غير خودي !!! كه به حمايت من وارد ماجرا شده بودن يارو يه ذره به خودش اومد ( حالا كلي هم دارن منو اون وسط تحريك به دعوا كردن و �حش دادن مي كنن ) اما من برگشتم گ�تم “ ايشالا به يكي بزني و حسابي توي درد سر بي�تي كه ديگه �راموش نكني بي �رهنگي و واقعا هم براي تو و دوربري هات متاس�م!!!! واقعا كه!!!!!!!!!!!!!!


بعدم به راه خودم ادامه دادم و اصلا به �ريادهاي طر� كه داد ميزد ببخشيد ، آقا تو رو خدا حلال كن و وايسا پول عينكتو بدم و نيز �رياداي ملت كه ميگ�تن بي �رهنگ خودتي غربزده و ..... توجه نكردم و به راهم ادامه دادم و �قط توي دلم به اين وضع مردم ميخنديدم و باز ياد مونيخ ا�تادم!!! �كر نكنم هيچ وقت مثل اونا درست شن اينا ! هيچ وقت !!! چون الان جاي پيشر�ت ، در حال پسر�ت هستن!!!! ميخواستم اين حر�ارو همون پريروز بزنم اما ديدم چون خيلي ناراحت بودم از دست اينا گ�تم بذارم آروم شم بعد ، چون در غير اينصورت هر چي ميتونستم به اين مردم نسبت ميدادم و .... چه كنم ! عصباني نشدن من هم از عادتهاي بد زندگي توي خارج و بخصوص آلمانه ، مثل بقيه عادتام مثل قانونمداري ، احترام به همه ، دوست داشتن همه ، مهربون بودن ، آدم بودن و ............!!!!!

Tuesday, April 30, 2002

كلاس نر�تن دانشجوها و .... !!!!!


امروز بخاطرنخوابيدن در شب قبل از صبح تصميم داشتم نرم سر كلاس � طراحي الگوريتم “ كه ساعت 3 بعد از ظهر تشكيل ميشد و آخرش هم خستگي امانم نداد و سر كلاس نر�تم!!! بعد كه داشتم از دانشكده مير�تم بيرون ديدم غير من خيلي هاي ديگه از دوسام نر�ته بودن سر كلاس ، بعد از سر كلاس يكي از دوسان اومد و گ�ت كه كلاس خيلي خلوته و استاد حتما حضور غياب ميكنه ، اما من كه ديگه از دانشكده ر�تم بيرون و ر�تم بگردم تو دانشگاه . وقتي از دم دانشكده �يزيك رد ميشدم يكي از دوسام رو ديدم گ�تم كلاس نداري گ�ت چرا اما نر�تم سر كلاس ! وقتي ر�تم دانشكده مكانيك ديدم يه سري هم اونجا از دوسام معطلن ، گ�تم در چه حالين ، گ�تن سر كلاس نر�تيم!!! ر�تم ترياي دانشكده شيمي ، خيلي از دوسام اونجا بودن ، از اونا هم كه پرسيدم چي كار ميكنين �قط 2 تاشون نگ�تن سر كلاس نر�تيم ، وقتي از شيمي هم برميگشتم سر راه 2 تا از بچه هاي صنايع رو ديدم ، اونا هم مثل خودم بودن!!!! وقتي داشتم تو راه بر ميگشتم خونه اصلا از اينكه سر كلاس نر�تم ناراحت نبودم . چون �هميده بودم كه اكثر بچه ها ساعت 3 سر كلاس نر�ته بودن ، اونم كلاساي اختصاصيشون رو !!!! حق هم دارن ، كي ساعت 3 حال و حوصله نشستن سر كلاسي داره كه درس اصلي رشته اش محسوب ميشه و اصلا اون موقع نميتونه كوچيكترين تمركزي روي درس داشته باشه ، تازه اگرم برن سر كلاس كه خوابن اكثرا !!! توي خارج سعي ميكنن ساعت هاي درس اصلي رو صبح بذارن اما اينجا چون هميشه برعكسه ساعت هاي درسي اصلي رو ميذارن بعد از ظهر ، مثل من كه 80 درصد كلاسام ساعت 3 هست ! با اين وضع سر كلاس حاضر شدن و درس خوندن دانشجوها ميشه مگه پيشر�ت هم بكنه اينجا !!!!

Saturday, April 27, 2002

شيطنت!!!!!!


چند وقتي بود كه دلم براي شيطوني كردن و اذيت كردن بقيه تنگ شده بود . براي همين اين چند روزه كاراي خاصي كردم كه اگر ب�هميد �راري ميشين ازم!!!!
اولا پريروزا توي دانشگاه يكي از دوسام رو الكي و بدون هيچ بهونه اي انداختم توي گل ، ه�ته قبل وقتي يكي ميخواست به من لط� كنه و شكلهاي گزارش كار آزمايشگاه �يزيك من رو بنويسه ، يه روان نويس سبز بهش دادم كه جوهرش پس داده بود و خلاصش حسابي جوهري شد!!!! يا يكي از پسر عمه هام رو وقتي توي خواب بود ، موهاشو قيچي كردم و .......


تا اينجا كه خيلي ها از دستم عاصي شدن و حسابي اذيت !!! البته همشون ميدونن كه قصد و عمدي در كار نيس و صر�ا براي شادماني هست !!!! آخه شايد ندونيد چقدر كي� داره اينطور اذيتا ! البته هميشه بعدش از طر� مقابل معذرت ميخوام ، اما �علا كه حسابي مشغول به اين كار شدم و هم خودم رو شاد مي كنم هم بقيه رو!!!! شما هم امتحان كنيـــــــد ، بلد نيسين من حاضرم ياد بدما !!!!!!!!!!!